حکایت بستنی خوردن ... F
دخترک افغان
درباره وبلاگ


سلام د همه ی خوانندگو یی عزیز . ایمروز شومو بخیر . امید واریم در این وبلاگ لحظات خوشی ر داشته باشین . فقط نظر یاد شومو نشه کی اگر شونه پگ شومو نامردید . آخر همه ی مطالب نیویشته موکونوم از م استه یا از نرگس . پس خواهشا آخر نظرات بوگید از کودم مو انتقاد یا پیشنهاد کدید چون ما دوتا اد از نیویشته های خو خبر ندریم خانه شومو آباد !!! ترجمه : سلام به همه خوانندگان عزیز . امورزتون بخیر . امید وارم در این وب لحظات خوشی رو داشته باشین . فقط نظر یادتون نره که اگه فراموش کنین نامردین . آخر همه ی مطالب نوشته شده که من نوشتم یا نرگس . لطفا هنگام نظر دادن بگین مطلب از فاطمه بوده یا نرگس حتما اسم یکی از ما دوتا رو قید کنین چون ما دوتا از نوشته های همدیگه خبر نداریم . مرسی !!!

پيوندها
زنده باد افغانستان
دوست دارم
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دخترک افغان و آدرس fatemeh0097.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 86
بازدید هفته : 89
بازدید ماه : 89
بازدید کل : 83806
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 191
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:49 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت

پسر بچه ایی وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی نشستٰ پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد پسر بچه پرسید: یک بستنی میوه ایی چند است؟

پیشخدمت پاسخ داد: پنجاه سنت. پسر بچه دستش را در جیبش فرو برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسید: یک بستنی ساده چند است؟ در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند.

پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد: 35 سنت. پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت: لطفا یک بستنی ساده . پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت .

پسرک نیز پس از خوردن بستنی پول را به صندوق پرداخت و رفت.

وقتی پیشخدمت بازگشت ٰاز آن چه دید حیرت کرد آن جا در کنار ظرف خالی بستنی دو سکه پنج سنتی و پنج سکه یک سنتی گذاشته شده بود برای انعام پیشخدمت .!.!!.!

نوشته شده توسط : فاطمه